تفریح

تفریح

 

به غضنفر توپ فوتبال نشون دادن و گفتن: این چیه؟ طرف کلی فکر کرد و گفت: شطرنج گردالی

————————-

دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، در یک شب آفتابی خاله ام مرا زایید

————————-

دلداری غضنفر به دوست دخترش : مهم نیست که قشنگ نیستی ! قشنگ اینه که مهم نیستی

————————-

غضنفر میره پرنده فروشی طوطی بخره یه جغد میکنن تو پاچش. میاد خونه بعد یه مدتی دوستش میاد پیشش میگه: طوطیت حرف هم میزنه؟ میگه: حرف نمیزنه، ولی خیلی خوب دقت میکنه

گوشه ای از نامه عاشقانه غضنفر
رفتم گلستان که با عشق برات یه دامن گل بچینم ولی دیدم که شلوار پامه

————————-

خارجیه میاد ایران ازغضنفر میپرسه: Where Is Hospital؟
غضنفر میگه : من که نمیدونم چی میگی !
ولی محض اطمینان ، باباته

————————-

یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست

————————-

حیف نون قله اورست رو فتح میکنه ، خبرنگارها جمع میشن و ازش می پرسند : آقا رمز موفقیت شما چی بود
حیف نون میگه : والله آقا من این چیزها حالیم نیست ، اگه بازم بهم بار بخوره میارم این بالا

————————-

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه !

————————-

غضنفر دوتا دزد میگیره، زنگ میزنه به ۲۲۰ !!!

————————-

قطعه ای از شاهکار ادبی غضنفر : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود


<
:: موضوعات مرتبط: سرگرمی و طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : NAFAS
تاریخ : جمعه 18 اسفند 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: